
من ی گوشه تنها و داغون نشستم
ی گوشه زیر بارون و آروم شکستم
من بی صدا ، بی جون و خستم
بالم رو بستم نه از روی ترسم
نه اینکه به کسی دل بستم
بخاطر آدم های دورم که پستن
نظرات شما عزیزان:
.اسانا. 
ساعت11:49---19 خرداد 1393
اذر 
ساعت21:29---17 خرداد 1393
ای خدا من به کسی کاری ندارم ولی زخم از همه خوردن شده کارم
از غریب و کسی که وصله جونه پشت پا خوردن و مردن شده کارم
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
بعضی ها قیده همه چیرو زدن بعضی ها اسیر اقبال بدن
اون بالا نشستی گوش کن ای خدا چه عذابیه به دنیا امدن
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
اخه هوشیاری غم بزرگییه کاشکی هوشیاری نصیبم نمیشد
هر کجا پا میزارم هر جا که میرم پیشه چشمام میبینم حلقه داری
ای خدا من خودمم هیچ نمیدونم چرا هر گل پیش چشمام میشه خاری
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
اخه هوشیاری غم بزرگییه کاشکی هوشیاری نصیبم نمیشد
مرگ تدریجی شده هستی برام نقش خنده دیگه مرده رو لبام
ای خدا هر کسی از راه می رسه می کنه چاه دو رنگی پیش پام
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد باعث رنج و فریبم نمی شد
اخه هوشیاری غم بزرگییه کاشکی هوشیاری نصیبم نمیشدعالیه... وبت قشنگه ب منم سر بزنم هر موقعه وقت کردی
Aʟıяεzα 
ساعت16:13---17 خرداد 1393
خیلی زیباست وبلاگت ... مطلبتم خوب بود ...
موفق بااااااااشی